من از روزی که داییم با یک کیبورد وارد خونه ما شد عاشق موسیقی شدم. البته داییم اون کیبورد رو برای من نیاورده بود. بلکه اون کیبورد برای پسر برادر همسرش خریداری شده بود. با این حال من چندین ماه بعد به کیبورد خودم رسیدم و بزرگ شدم و آهنگ های دیگران رو روی کیبورد در بیار و یاد گرفتم، تا اومدم کانادا. اینجا با سیاوش آشنا شدم و شصت هفتاد تا آهنگ دادیم بیرون. شروع منو سیاوش باعث شد که بشیم از نسل یک رپ فارس. حتی اگه مصاحبه های یک سری از رپر های به قول معروف بترکون رو گوش کنی اسم ما رو به عنوان الگو و افراد نو آور می شنوی. حالا چند سالیه که نه از سیاوش خبریه (ماهی یه بار حداقل همدیگرو میبینیم) نه از آهنگ. ولی من باید باشم. میام.